چهارشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۷

ٍEvening
Director: Lajos Koltai
2007



عجیب بود. بعضی جاها شلوغ و بی اتصال، بعضی جاها لذت بخش و به طرز ترسناکی آشنا.
فیلم ساده ایه، با یه موضوع شاید بشه گفت تکراری. ولی نمی دونم چیشه که دوست داشتنیش می کنه. شاید حرکتش تو زمان. شاید همون آشناییش.
توصیه می کنم...

این شعر رو کلر دینز یه جای فیلم که از دست شوهرش گریه اش گرفته واسه دختراش می خونه که گریه اش بند بیاد.

"I see the moon, the moon sees me
The moon sees somebody I want to see
God bless the moon and God bless me
And God bless the somebody I want to see."

هیچ نظری موجود نیست: