انتخابات، نسل من، و خاتمی
من راستش شاید اون پست رو یه خورده بد بینانه نوشتم. من واقعا نمی دونم آیا مثلا کروبی یا میرحسین موسوی یا زنگنه (که من اصلا نشنیده بودم ممکنه کاندیدا بشه) می تونن احمدی نژاد رو ببرن؟ خاتمی به نظر من بهترین انتخاب نیست ولی شاید قابل برد ترین باشه. اگه کسی فکر کنه که کلا نباید از خاتمی طرفداری کرد بحثش جداس. من اشتباهم این بودکه زیادی نظر خودم رو وارد کردم.
راستش میر حسین برام خیلی عجیبه که بتونه رای بیاره و حتی کمی هم می ترسم که با همون ایده های اقتصاد سوسیالیستیش همچنان بخواد کار کنه.
ولی در مورد کروبی، دیشب داشتم فکر می کردم این آدم تنها کسی بود از اصلاح طلبا که خیلی معقول با فاصله خوبی از انتخابات کاندیداتوریش رو اعلام کرد و الان سه ساله که یه حزب و یه روزنامه رو تو این مملکت سر پا نگه داشته (حالا چی کار می کنه واقعا نمی دونم). و واقعا نظر مردم (از جمله من) نسبت بهش چقدر با در نظر گرفتن این کارها تغییر کرده؟ یا اصلا چقدر اینها رو در نظر گرفته؟
ولی خلاصه اصل من حرفم این بود که به هر حال ما (حالا ما شاید زوده) و اصلاح طلب ها نتونستیم هیچ چهره جدید قابل ارائه ای توی این 12 سال درست کنیم. اونقدر که الان دوباره مجبوریم از نسل قبل یه نفر رو بازیافت کنیم. و توی این بازیافت باید حواسمون باشه که نمی شه آدم به همه خواسته هاش برسه.
در مورد اون جمع تو ساری هم که احسان توی کامنتش در باره اشون حرف زده به نظرم مهمه که آدم بدونه این جمع در 76 به کی رای دادن. چون در اینکه احمدی نژاد طرفدار داره که شکی نیست. همون طور که نمی شه با جمعیت تهران نتیجه گیری کرد، یا اون جمع هم نمی شه.
کلا اشکال ما و اصلاح طلب ها اینه که نمی فهمیم که نمی شه با 100 نفر در میدان هفت تیر مثلا حرف بزنی و بفهمی که مردم ایران چی فکر می کنن. این موضوع هم محدود به سیاست نمی شه.ما در فرهنگمون تفاوت بین واقعیت و نظر رو نمی فهمیم. نمی فهمیم در چه موردی می شه بحث تئوریک کرد، و در چه موردی باید بری تحقیق کنی. یه بار دیگه نوشتم که مثلا تو رشته ما، می ری پایان نامه های مردم رو توی دانشگاه تهران می خونی، می بینی طرف برای پیدا کردن جواب سوال اینکه فلان روش تدریس مفید هست یا نه می ره نظر مردم رو می پرسه.
حالا حکایت انتخاباته. از همدیگه می پرسن به نظرتون نظر مردم چیه؟ و همین.
نه یه نظر سنجی درست حسابی دارن، نه یه پویش انتخاباتی درست کردن، نه اصلا یه بار تو عمرشون پاشونو گذاشتن تو اون شهر ها و ده هایی که همه به احمدی نژاد رای دادن، ولی احساس می کنن که خاتمی برنده می شه.
و دیگه آخر بلاهت اینه که یادشون رفته انتخابات قبل، دور دوم خیلی از اونایی که تحریم کرده بودن آخر سر وقتی دیدن هاشمی داره می بازه به این نتیجه رسیدن که باید رای بدن. آخه آدم عاقل، تو اگه می خوای مردم بیان رای بدن (که می خوای اگه نه می بازی) باید انگیزه بهشون بدی. یه جوری که هم امیدوار بشن به اینکه امکانش هست، هم نگران باشن که اگه رای ندن نمی شه. نه اینکه 5 ماه مونده به انتخابات بر مبنای باد هوا بگی ما می بریم.
به نظر من به جای اینکه برای خاتمی، یا هر کاندیدای دیگه اصلاح طلب خط و نشون بکشیم که بعد که انتخاب شدی چی کار باید بکنی، بهتره فعلا بریم به این آدمهای ... که دوروورشونن بگیم جمع کنن خودشونو.
یاد میزگردی که محمدرضا خاتمی (پویش معین) چهار سال پیش با جوانان گذاشته بود افتادم یهو. ازش پرسیدن برنامه اقتصادیتون چیه؟ گفت ما فعلا تمرکزمون روی توسعه سیاسیه!!!!
و در آخر اینکه، من هم نباید خیلی نظر بدم. چون حتی اطلاعات اون 100 نفر تو میدون هفت تیر رو هم ندارم.
۱ نظر:
منم خیلی تاسف میخورم که چرا ستادهای انتخاباتی ما انقدر بی پایه و اصوله. این رفتن به شهرهای مختلف و دیدن نظر مردم واقعا مهمه. ولی از طرفی هم آخه ماشاالله اگه یکی هم بخواد یه کاری کنه نمیگذارن دیگه. یادته عباس عبدی یه موسسه نظرسنجی داشت بستنش و متهمش کردن و این حرفا؟
ارسال یک نظر