مسیح از وقتی چند ماهه بود، گوش قوی برای ملودی داشت. از آهنگهای آرام غمگین، اشک توی چشمهایش جمع می شد و گاهی می زد زیر گریه. هنوز هم به حال و هوای موسیقی حساس است. آهنگهای "خوشحال" بیشتر دوست دارد. و یک ملودی هایی توی گوشش می ماند.
این پسرک اما انگار استاد ریتم است. انگار آنتنی دارد که خیلی سریع صداهای تکرار شونده را پیدا کند وبدنش را به حرکت بیاندازد. با صدای چرخیدن قاشق چایخوری توی لیوان چای می رقصد. با صدای شر شر شیر آب، تلق تلق چرخ کالسکه، و جیک جیک کنجشک ها می رقصد. با آهنگ رقص که دیگر سرازپا نمی شناسد و اگر من هم همراهش شوم غش غش می خندد و خودش را این طرف آن طرف می کند.
چیز غریبی است موسیقی. فقط خدا خدا می کنم این حسی که دارند، هر چه که هست، با بزرگ شدن گم نشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر