امروز که باران ببارد 18 ساله می شوم...
سهشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۹۴
لحظه های برادری
واسه اینکه کمی بالانس رابطه ها رو حفظ کنم، به یوسف می گم: یه دقه باید صبر کنی الان نوبت مسیحه.
مسیح می گه: مامان...با نی نی نباید اینطوری حرف بزنی.
بعد صداش رو زیر می کنه و می گه: باید بگی عزیزم، پسرم، یه کم صبر کن....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر