سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۵

کم کم گوش کردن اخبار داره کار حساسی می شه. مسیح هر از گاهی می پرسه :"دارن راجع به چی حرف می زنن؟" و من بسته به موضوع گاهی توی توضیحم ماجرا رو سانسور می کنم. وقتی خبر راجع به جرایم جنسی، یا بیماری یا قتل بچه هاست معمولا خاموش می کنم رادیو رو.  امروز ولی خبر راجع به شکست آتش بس سوریه و بمباران بیمارستان کودکان بود و من اینقدر دلم مچاله بود که حواسم نبود خاموشش کنم. یهو صدای مسیح که پرسید:"مامان....دارن راجع به چی حرف می زنن" از ته سیاهی تصویری که جلوی چشمم بود کشیدم بیرون .
"راجع به جنگ مامان"
"یعنی جنگ ستارگان؟"
"نه عزیزم...یه جنگ واقعی"
"کجاست؟"
"سوریه...یه کشوری به اسم سوریه"
"ما اونجا نمی ریم؟"

تازگیها گاهی از یه موضوعی که می ترسه می پرسه که نزدیک ما هست یا نه. مثلا یه کتاب راجع به آتشفشان ازکتابخونه گرفته بودیم و هرازگاهی هی می گفت:"ولی ما کنار آتشفشان نمی ریم." فکر کردم این سوالش هم واسه اینه که مطمئن بشه ما نزدیک جنگ نمی ریم.

"نه مامان... نمی ریم."
 رادیو رو خاموش کردم وبه خیال خودم مکالمه تموم شد و خیال پسرم هم راحت.
"چرا نمی ریم؟"

و من که انتظار این سوال رونداشتم چرندی گفتم تومایه های اینکه :"جایی که جنگه زندگی سخته و غذا نیست."!!!!
و هی با خودم فکر می کردم احمقانه تر و سنگدلانه تر از این جوابی می شد داد؟ و اگه یهو پسر می پرسید:"پس آدمهایی که اونجان چی کار می کنن؟" چی می گفتم؟

و باز دیلمای همیشگی اومد به سراغم. تا کجا من حاضرم از موقعیت هایی که همدلی رو به پسرم یاد می ده استفاده کنم؟ اگه وقتی دوستش توی مهدکودک گریه می کنه قراره بره جلو و بپرسه چی شده و کمکش کنه، چرا وقتی بچه سوری توی بیمارستان کشته می شه جواب من اینه که ما همینجا توخونمون می شینیم چون اونجا امن نیست؟ اون خطی که این طرفش همدلی و آدم خوبی بودنه، و اون طرفش خطر کردن بی فایده کجاست؟ و من چه جوری باید به بچه ام یاد بدم راجع به چنین موضوعی فکر کنه و تصمیم بگیره؟
امروز صبح مسیح چهار ساله بعد از کمی سکوت گفت :"سی دی پیترپن رو می زاری؟"
ولی یه روزی می رسه که مسیح 7 ساله، یا 10 ساله، یا 15 ساله از من می پرسه:"پس کی به اونا کمک می کنه؟" و من همچنان آرزو می کنم که تا قبل از اون روز، خانواده ما فکر کردن به چنین موضوعات پیچیده ای رو تمرین کرده باشه.

هیچ نظری موجود نیست: