همسایه هامون تازگی ها خونه اشون روفروختن. یک هفته قبل از تحویل خونه اومده بودن چک کنن که همه چی اوکی باشه که دیدمشون. خانمه بهم گفت که خریدار ها رو خودش از نزدیک ندیده ولی از روی اسمهاشون توی قرار داد فکر می کنه که هر دو زنن و می دونه که دوتا بچه دارن.
روز قبل از اسباب کشی شون فکر کردم از فرصت استفاده کنم و برای مسیح یه کم توضیح بدم. توی راه که داشتیم از مهد می اومدیم خونه گفتم مسیح می دونی خونواده ها بعضی هاشون یه مامان دارن یه بابا، بعضی هاشون دو تا بابا دارن، بعضی هاشون دو تا مامان. بعضی ها هم یک مامان یا یک بابا. گفت آها. و مکالمه تموم شد.
فرداش که رسیدیم خونه همسایه ها با چند تا از دوستاشون که اومدن بودن کمک برای اسباب کشی دم در بودن. همسایه قبلیمون اشتباه فهمیده بود و صاحب خونه های جدید یه خانم و یه آقا بودن. ولی اون شب وقتی امیر اومد داشتم می گفتم که همسایه ها رو دیدیم.، یهو مسیح گفت: بابا خونوادشون دو تا بابا داره دو تا مامان! (دوستاشون رو هم شمرده بود)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر